جدول جو
جدول جو

معنی لاپ هکاردن - جستجوی لغت در جدول جو

لاپ هکاردن
بریدن، دو نیم کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ عَ)
بریدن تیر از میان بدرازا
لغت نامه دهخدا
تصویری از لاپه کردن
تصویر لاپه کردن
بریدن تیر از میان بدرازا
فرهنگ لغت هوشیار
له و مچاله کردن، مخفی شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بریدن شاخ و برگ درختان برای خوراک دام، برگ کردن شاخه های
فرهنگ گویش مازندرانی
حلال کردن، ذبح شرعی کردن، بخشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
افشاندن پشم و نخ
فرهنگ گویش مازندرانی
ظاهر شدن متوالی در جلوی دیگران، قاچ زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
جوانه زدن، شکوفا شدن، شکفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
له کردن، درهم کوبیدن و مچاله کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
لالایی خواندن، خوابیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
طراحی نقش و نگار و پیاده کردن نخ های رنگی روی نمد
فرهنگ گویش مازندرانی
نعل کردن ستور
فرهنگ گویش مازندرانی
بانگ برآوردن گاو گوسفند
فرهنگ گویش مازندرانی
شل کردن، از شتاب چیزی کم کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پهن کردن، پوشاندن
فرهنگ گویش مازندرانی